سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

شنبه 91 مرداد 7 , ساعت 4:54 صبح

مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمى حاج شیخ محمد فاضل لنکرانى «مدظله العالى»ـ که امروزه از نام آورترین مردان علم و ایمان و عمل و از مراجع تقلید جهان تشیع مى باشد ـ در سال 1310 دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت آیت الله فاضل لنکرانى نه تنها یک روحانى جلیل القدر، که اساساً از محترم ترین بزرگان و اساتید حوزه علمیه قم به شمار مى رفت. آن بزرگ مرد که از مهاجران قفقاز بود و سال ها در مشهد مقدس و حوزه علمیه زنجان به تحصیل و تدریس اشتغال داشت، یک سال بعد از آن که حوزه علمیه قم به دست تواناى حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى رحمة الله علیه تأسیس شد وارد قم و حوزه علمیه مقدسه آن گردید. در همان اوان با یکى از خاندان هاى اصیل وصلت کرد و از این وصلت، فرزندانى نیکوتبار به وجود آمدند و بدینسان، استاد عزیز ما، حضرت آیت الله العظمى حاج شیخ محمد فاضل لنکرانى «مدظله العالى»، که چهارمین فرزند آن خاندان و تنها فرزند روحانى پدر به شمار مى رود در خانواده علم و تقوى و روحانیت تولد یافت.
استاد از همان سال هاى کودکى، سخت تحت تأثیر جاذبه معنویت پدر قرار گرفته و دلباخته راه او شد و در آن عوالم پاک و بى آلایش کودکى تصمیم گرفت راه و روش زندگى پدر را سرمشق خود قرار دهد و به عالم روحانیت بپیوندد.
پس به محض آنکه دوره شش ساله تحصیل ابتدایى را به پایان برد، با آنکه در رشته تحصیلات جدید رشد و توفیق بسیار به دست آورده و هوش و استعداد فراوان بروز داده بود، یکباره از ادامه تحصیل در مدارس جدید چشم پوشیده به جامعه طلاب علوم دینى پیوست.
در آن زمان درست 13 سال از عمرش مى گذشت، اما یک دنیا شور و علاقه به راهى که در پیش گرفته بود، در دلش شعله مى کشید. علاوه بر تمام جاذبه هایى که دنیاى ساده و بى آلایش و در عین حال سرشار از عمق و معنویت طلبگى برایش به همراه داشت، عامل دیگرى نیز که دست سرنوشت در کنارش قرار داد و باعث شد تا نوجوان پرشور، راه خود را با عشق و علاقه بیشترى ادامه دهد، آن بود که یکى از دوستان بسیار عزیز دوران تحصیلات ابتدایى که با او سابقه دوستى و ارتباط معنوى و عاطفى داشت ـ مرحوم آیت الله حاج سیّد مصطفى خمینى فرزند ارشد امام راحل(قدس سره) در اینجا نیز درست در کنار او قرار گرفت و آنها به عنوان دو رفیق شفیق و دو همراه و همقدم وفادار، این راه صعب و طولانى و در عین حال شیرین و دل انگیز را با هم ادامه دادند. به قول خود استاد: «وجود این دوست عزیز در شدت علاقه ما به راهى که در پیش گرفته بودیم، نقش مهمى داشت. و از همان اوان به کمک یکدیگر و به عنوان دو هم مباحثه مشغول تحصیل شدیم.»
از آنجا که عشق، راهنماى استاد، و شور و علاقه، چراغ راهش بود، تحصیلات دینى او با سرعتى بسیار پیش مى رفت، به طورى که دوره هاى ادبیات و سطوح را که معمولا طلّاب دیگر در مدت 8 یا 9 سال به پایان مى بردند، وى تنها در مدت 6 سال سپرى کرد; از این رو هنگامى که درست 19 سال از سنین عمر را پشت سر نهاده بود، وارد آخرین مرحله تحصیلات حوزه اى یعنى درس خارج گردید.
وقتى این جوان 19 ساله در درس خارج، آن هم درس خارج مرحوم آیت الله العظمى بروجردى که بسیار سنگین و در سطح بالایى بود، شرکت مى کرد، مى توان گفت که جوان ترین شاگرد آن جلسات بود; از این رو قیافه جوان او در میان سایرین سخت جلب توجه مى کرد، به طورى که چه بسا کسانى هم بودند که به خاطر همین سن و سال کم، تصور مى کردند شاید او اصلا قادر به درک و فهم مطالب مطروحه در آن جلسات نباشد. اما چنین تصوّرى نمى توانست جز یک برداشت پوچ و واهى چیز دیگرى باشد; به ویژه آنکه استاد عزیز امروز و طلبه جوان و پرشور آن روز، هر درسى را که در محضر آیت الله بروجردى مطرح مى شد، همان روز به زبان عربى مى نوشت و این نشان مى داد که نه تنها درس را درک کرده است بلکه به مفاهیم آن تسلط و احاطه هم پیدا نموده است، به طورى که چندى بعد، روزى که مرحوم آیت الله بروجردى در منزل پدرى استاد، همان نوشته ها را ملاحظه کرده بودند، خطاب به پدر بزرگوار آیت الله فاضل فرموده بودند: «هیچ فکر نمى کردم که وى این سن و سال اندک بتواند به این خوبى به تمام رموز و خصوصیات درس ها آشنا بشود و خصوصاً آنها را در قالب عباراتى جالب توجه از نظر تفهیم و تفهّم و آن هم به زبان عربى به رشته تحریر در آورد.»
در همان سال ها بود که امام راحل و رهبر کبیر انقلاب اسلامى، تدریس یک دوره علم اصول را آغاز کردند و شیفتگان فراوانى گرد شمع وجود ایشان جمع شدند تا از محضر فیض ایشان توشه برگیرند. یکى از از پرشورترین آن افراد حضرت آیت الله العظمى حاج شیخ محمد فاضل لنکرانى «مدظله العالى» بود. استاد، آن روزها ضمن شرکت در درس مرحوم آیت الله بروجردى، در جلسات فیض بخش درس امام راحل نیز شرکت مى کرد، و بدین سان یک دوره اصول کامل از مباحث الفاظ و مباحث عقلیه را در محضر امام راحل فرا گرفت که حدود هفت سال به طول انجامید.
همچنین امام راحل، در کنار درس اصول، یک دوره درس فقه هم از کتاب طهارت آغاز کرده بودند که از همان نخستین روز، استاد در آن جلسات نیز شرکت مى جست و درس فقه امام راحل را نیز با دقت و هوشیارى و تیزبینى خاص خود ضبط و ثبت مى کرد، به طورى که حاصل این نوشته ها به چند جلد کتاب بالغ مى شد.
بدین گونه استاد که عمر پرثمرش را در راه تحصیل علم و تدریس آموخته و اندوخته هاى خود گذرانیده است، در سال هاى جوانى حدود 11 سال در درس مرحوم آیت الله بروجردى و حدود 9 سال نیز مجموعاً در درس هاى فقه و اصول امام خمینى(قدس سره)شرکت داشت و از آن خرمن هاى پرفیض، دامن دامن توشه بر مى چید...
از اینها گذشته، استاد که عشق آموزش علم تمام زندگى اش را سرشار کرده بود، در کنار درس هاى فقه و اصول، چند سال از عمر پرثمرش را نیز در درس هاى فلسفه و حکمت گذرانید. در این رشته استاد او، بزرگ مرد تفسیر، استاد کم نظیر، مرحوم علاّمه طباطبایى بود که وى در محضر پربارش طىّ سال ها، قسمتى از مباحث منظومه سبزوارى و سپس کتاب اسفار ملاّ صدراى شیرازى را تعلیم گرفت. البته در کنار همه اینها در مباحث دیگرى چون بحث هاى مسائل عقیدتى و نیز مباحثى در درس اخلاق شرکت مى کرد و از استادان دیگرى هم به طور پراکنده بهره گیرى و کسب فیض مى نمود.
استاد بر اساس هوش سرشار و کم نظیرى که داشت بسیار زود و به سرعت به درجه اجتهاد رسید. پس از آن همه تحصیل علوم معارف اسلامى، بویژه پس از 11 سال تعلّم مداوم در محضر درس آیت الله بروجردى و 9 سال شرکت عاشقانه در محضر دانشمند پرور و مکتب انسان ساز درس هاى امام خمینى(رحمه الله) وقتى هنوز جوانى 30 ساله بود دیگر به تقلید نیاز نداشت; از این رو اگر در زمان حیات آیت الله بروجردى و سال هاى مرجعیت آن بزرگوار به تقلید از ایشان مى پرداخت، پس از وفات آن پیشواى جهان تشیّع، دیگر به استنباط خود متّکى شد و غوامض امور و رموز مسائل دینى و مذهبى را به اجتهاد خویش از پیش پاى برداشت.
نکته اى دیگر که در زندگى استاد جلب توجه مى کند، این است که از نخستین سال هاى جوانى، همواره تحصیل و تدریس به موازات یکدیگر در زندگى اش جریان داشته است: وى در سال هاى دوم یا سوم تحصیل یعنى در حدود 15 - 16 سالگى، ضمن آن که خود به عنوان شاگردى مشتاق و جوینده در محضر درس بزرگان حاضر مى شد، در عین حال به موازات آن به عنوان مدرّسى پرشور و پوینده، جلسات درس تشکیل مى داد و به تعلیم گروه هایى از طالبان علم مى پرداخت.
جلسات درس استاد، از همان آغاز، جلساتى گرم و شوق انگیز بود و عده بسیارى از رهروان طریق علم و ایمان، در آن جلسات شرکت مى کردند، و جالب آنکه غالباً در این جلسات، کسانى سراپاگوش به درس هایش دل مى سپردند که همگى از لحاظ سن و سال بزرگتر از استاد خود بودند; استادى بسیار جوان که وقتى در برابر شاگردانش ظاهر مى شد، براى تماشاگرى که از دور شاهد صحنه بود، باور کردنى به نظر نمى رسید که این دانشمند جوان، آن همه افراد سالمندتر از خود را تعلیم مى دهد و از گوهرهاى نهفته در سینه شعله ور و سوزان خویش به آنان بهره مى رساند.
در آن سال هاى 15 - 16 سالگى عدّه شاگردانش غالباً به 70 - 80 نفر مى رسید و هنگامى که به 19 سالگى رسید، دیگر جلسات درسش آن قدر گسترش یافته بود که بیشتر اوقات صدها نفر در محضر درس وى حاضر مى شدند، تا جایى که وقتى به تدریس کفایة الاصول (آخرین کتاب سطح عالى و دشوارترین کتاب آن دوره) مى پرداخت) قریب 600 - 700 نفر پاى درسش مى نشستند و چون مطالب آن جلسات بر روى نوار ضبط مى شد، هنوز هم آن نوارها مورد مراجعه طلّاب جوان و کفایه خوان است و بالاخره هم اکنون قریب 25 سال است که استاد به تدریس خارج اشتغال دارد و گروه کثیرى از فضلا که غالباً مردانى عالم و آگاه و داراى تحقیقات و تألیفاتى هستند و به نوبه خود به تدریس عدّه زیادى اشتغال دارند، در جلسات درس خارج استاد شرکت مى کنند و از چشمه جوشان علوم و فضایل وى سیراب مى گردند.
احراز مقام مرجعیت
براى آنان که احیاناً با مسیر دور و دشوار سفر از طلبگى تا مرجعیت آشنایى زیادى ندارند باید توضیح داده شود که پیمودن این وادى صعب و سخت یعنى سفر از سنگ به لعل یعنى گذر از قطره به دریا یعنى عبور از حضیض بدایت به اوج نهایت، یعنى رنجى عظیم را بر تن خویش هموار کردن، پس مرجعیّت آخرین مرحله و بلندترین قلّه توفیقات حوزوى است.
از گروه انبوه پیمایندگان طریق تحقیق و طلب، که على القاعده مى بایست از عهده گسستن هفتاد و هفت زنجیر دست و پاگیر طلبگى به درآیند، عاقبت الامر با تمامى جهد و جهادى که مصروف رسیدن مى نمایند، این سیمرغ بخت آحاد انگشت شمارى است که در برابر آینه قاف قرار مى گیرد، و مرجعیت یعنى نیل به قلّه قاف پژوهش و دانش.

با چنین درآمدى اینک به نقل بیانیه جامعه روحانیت مى پردازیم که در آن استاد آیت الله فاضل در شمار دیگر اعاظم به عنوان مرجع اعلام و معرفى مى شوند و چون متن بیانیه در واقع روشنگرى زوایاى تاریک کار را نیز متعهد شده است ضرورتى نخواهد داشت که چیزى بر آن همه بیفزاییم:
تاریخ، تمدن و تعالى را در عرصه زندگى امت اسلامى، مدیون و مرهون تلاش هاى والا و همت هاى بالاى مردانى مى داند که از مسند «اندیشه» و «بصیرت» میراث فرهنگى و معرفتى خوش را به عنوان دستمایه اى گرانبها گرامى داشتند و علاوه بر پاسدارى و حفظ آن، به کارگیرى توانایى ها و سرمایه گذارى هاى بسیار در تقویت و توسعه میراث معنوى خود، نقش مؤثرى را ایفاء کرد.
معماران علوم الهى در هر دوره اى با نیازمندى هاى نو پیدا و عرصه پرسش هاى نو آشنا، اندیشه هاى خویش را در معرض تضارب آراء قرار داده و عرصه فکر و فرهنگ معارف دینى را بالنده تر ساخته و با ابتکار و ابداع، دایرة المعارف هاى عظیمى را در رشته هاى مختلف تفسیر، کلام، فلسفه و فقه از خود به یادگار گذاشته و راه را براى نسل هاى آینده هموار نموده اند.
تاریخ جهاد و اجتهاد شیعى، نام مردانى را به ثبت رسانده که پیامبروار زره زهد بر تن و خُودِ سرافرازى بر سر و شمشیر اندیشه و منطق بر لب گرفته تا از آرمان هاى والاى ولایت علوم، در میدان جنگ اندیشه ها پاسدارى کنند. ما این جهاد شکوهمند را در همه سنگرهاى علمى، اعم از کلام و حکمت، رجال و درایت، تفسیر و فقاهت مشاهده مى کنیم، ولى این جهاد در میدان «فقه» و «اصول» از شکوه و عظمت بیشترى برخوردار است، زیرا این نکته خود رمز و رازى دارد که توضیح مفصل آن در این مقال مجمل نگنجد و فقط به مقدار نیاز، توضیحى مختصر را ضرورى مى دانیم:
از جمله مطالبى را که مى توان بیان داشت این است که با شروع دوران غیبت کبراى حضرت بقیة الله الاعظم، حجّة بن الحسن المهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف ارواحنا فداه و عدم دسترسى عموم مردم به طور طبیعى به امام معصوم(علیه السلام) مسئولیت احکام و مقررات الهى و رهبرى و هدایت امت،، به فقهاى جامع الشرایط واگذار گردید و از آن تاریخ به بعد تلاش گسترده اى براى فهم شریعت از منابع کتاب و سنت و اجماع و عقل آغاز شد.
با شروع دوران غیبت کبرى، فقه در بستر زمان، در هر دوره اى با مناسبات و روابط اجتماعى ویژه اى برخورد مى کرد و براساس اینکه مناسباتى در روابط اجتماعى، نیازمندى ها و مقررات خاصى را به وجود مى آورد، فقها نیز در معرض پاسخگویى به نیازهاى جامعه و امت اسلامى قرار گرفتند.
براساس تکلیفى که از ناحیه مقدسه، بر دوش فقها و علماى دین گذاشته شده بود باید از سرچشمه منابع اسلامى، با روش ها و شیوه هاى استنباط، «حکم الله» را استخراج و نیازمندى هاى فکرى و دینى جامعه اسلامى را تأمین کنند، این بود که فقیه در برخورد با «حوادث واقعه» باید در اقیانوس قرآن و سنت غوطهور گردد و با چراغ پرفروغ عقل و بهره گیرى از «اجماع» و دریافت هاى فقها، گوهر گرانبهاى حکم الله را بیرون آورد.
به خاطر چنین شرایطى بوده است که افق فقاهت را خورشید اندیشه مردانى منور کرده که آثار گران سنگ و جاودانه شان چون «مبسوط»، «شرایع الاحکام»، «نهایه الاحکام»، «جامع المقاصد»، «جواهر الکلام» و «مکاسب»، حوزه هاى علمیه را ذخیره اى گرانبها و اندیشمندان را مشعلى فرا راه است.
آن شخصیتى که در چنین جایگاهى قرار مى گیرد، مرجع و پاسخگوى نیازهاى فکرى و دینى امت اسلامى است و ما آنان را به هدایت و معرفى معصومان سلام الله علیهم اجمعین به عنوان «حصون الاسلام»، «ورثة الانبیا» و «امناءالرسول» مى شناسیم، چرا که دژهاى دین و دیانت را پاسدار و پیام آوران ذات احدیت را میراث دار و رسولان را امانتدارند و لذا مرجعیت در طول دوران غیبت همیشه محور هدایت بوده است و نیز سنگینى و حساسیت موضوع وقتى مشخص مى شود که به سخن ارزشمند فقیه فرزانه حضرت امام خمینى(قدس سره) مى اندیشیم که در معرفى و نقش زندگى ساز فقه مى فرماید: «.. فقه، تئورى اداره جامعه از گهواره تا گور است.»
علاوه بر مطالب یاد شده، نقش سازنده و احیاگر مرجعیت در برخورد با جریان هاى سیاسى و ستمگران حاکم، مبارزه با کجروى ها و بدعت ها، مقابله با دسیسه بازان و استعمارگران در دوران حساس تاریخ، از هر جهت قابل تحلیل و توجه است، بویژه در دوران ما که همگى شاهد عظمت و قدرت مرجعیت شیعه در به وجود آوردن انقلاب عظیم اسلامى ایران بوده ایم. انقلابى که با هدایت و رهبرى مرجعى بزرگ و فقیهى فرزانه به وجود آمد و توانایى فقه و فقاهت را در ابعاد مختلف به نمایش گذاشت و نظام مقدس اسلامى، یعنى نظام ولایت و امامت را طراحى و پیاده کرد.
امروز نظام اسلامى با مایه هاى بالاى انسانى و الهى خود علاوه بر این که در نظام سیاسى بین المللى، جایگاه بلندى را کسب کرده، تکیه گاه و مایه امیدى براى همه مضطربان و آزادى خواهان گردیده است و بدون جهت نیست که این روزها بوق هاىتبلیغاتى مستکبران جهانى به تجزیه و تحلیل مرجعیت پرداخته و در قالب دایگانى مهربان تر از مادر براى جهان تشیع دل مى سوزانند و مرجع تقلید معرفى مى کنند.
در چنین شرایطى حساس که دشمنان سوگند خورده و سیاه دل ما و در پیشاپیش آنان آمریکاى جهانخوار با همه دنیایشان برابر دین و انقلاب اسلامى ما ایستاده اند تا دستاوردهاى مرجعیت و امامت شیعى را به آتش خشم خویش بسوزانند، ما باید با تمام توانایى هاى دینى و انقلابى خویش، رو به روى آنان بایستیم تا در نهایت این انقلاب را به صاحب اصلى اش حضرت مهدى(علیه السلام)تحویل دهیم.
شوراى مرکزى جامعه روحانیت مبارز تهران، با توجه به ریشه هاى تاریخى و اعتقادات عمیق مردمى و نقش سازنده و بنیادین مرجعیت، به دنبال وخامت وضع جسمانى مرجع عالیقدر جهان تشیع، شیخ الفقهاء و المجتهدین حضرت آیت الله العظمى اراکى رضوان الله تعالى علیه، جلسات متعددى را تشکیل داده و نیز در نشست چند ساعته خود پس از رحلت آن بزرگوار، موضوع مرجعیت و تقلید را در دستور کار خویش قرار داد و با بررسى همه جوانب و در نظر گرفتن مصالح امت اسلامى و بررسى معیارها و ملاک هاى شرعى بویژه اعتقاد به اصل ولایت فقیه و تأکید بر حفظ دستاوردهاى انقلاب و آرمان هاى متعالى امام خمینى(قدس سره) و سپس تطبیق آن معیارها با مصادیق و نمونه ها با عنایت خداوند متعال، به نقطه اى مشخص و روشن براى اعلام مواضع دست یافت.
چنین تلاشى بر مبناى چند مسئله مهم شکل گرفته است که به طور مختصر به عرض امت اسلامى مى رسانیم:
دشمنان انقلاب اسلامى براى درهم شکستن نظام ولایت فقیه، چشمان پلید خود را به زمان ارتحال حضرت امام خمینى(قدس سره)دوخته و تحلیل شان بر این پایه استوار بود که با از میان رفتن محوریت انقلاب، قدرت میان مراجع، تقسیم و سپس تضعیف خواهد شد، ولى این امید شیطانى آنان با حمایت جدید آیات عظام چون اراکى و گلپایگانى از ولایت و امامت حضرت آیت الله خامنه اى دامت برکاته به یأس مبدل شد. آنان از شیطنت دست برنداشته و پس از رحلت این دو مرجع بزرگوار، همچنان راه گذشته را ادامه مى دهند تا از این طریق بتوانند به محوریت نظام که امامت ولایت فقیه باشد، لطمه وارد آورند.
در مراجعه ها و درخواست هاى مکرر مردم متدین بود که از روحانیت مى خواستند تا با معرفى شخصیت هاى فقهى و علمى که بتوانند مجارى امور و احکام خویش را به دست با کفایت آنان بسپارند، آنها را در امر مهم تقلید یارى کند.
وظیفه اى که روحانیت در این مواقع بر عهده دارد، موجب گردید تا همانند گذشته به نداى مردم شریف و معتقد پاسخ مثبت داده و آنان را در این مورد مدد کار باشند، بدین نحو که فقهایى معرفى شوند تا «وقایع سالفه» را تجربه اى براى «حوادث واقعه» قرار داده و با در اختیار گرفتن مجارى امور و احکام مصداق بارز «صائنالنفسه، حافظاً لدینه مخالفا على هواه و مطیعا لامر مولاه» باشند.
با توجه به مطالب یاد شده، جامعه روحانیت مبارز تهران با احترام و اکرام نسبت به همه شخصیت هاى فقهى، بویژه علما، مدرسین و استوانه هاى علمى حوزه علیمه قم و همچنین با عرض تسلیت به مناسب رحلت جانگداز فقیه ربانى و عالم صمدانى حضرت آیت الله العظمى حاج شیخ محمدعلى اراکى رضوان الله تعالى علیه و درخواست علو درجات براى فقها و مراجع عالى قدرى که بار سنگین مرجعیت را بر دوش جان کشیدند و پس از ایفاى مسئولیت الهى خویش چشم از جهان فرو بستند، خصوصاً بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، حضرت امام خمینى(قدس سره) و طول عمر و سلامت براى رهبرى عظیم الشأن انقلاب اسلامى که پرچم پرافتخار امامت و ولایت را با همه توان بر افراشته، اسامى آیات عظام و فقهاى والا مقامى که تقلید از آن بزرگواران جایز و عمل به فتواى آنان صحیح و مبرءالذمه است اعلام مى دارد:
- حضرت آیت الله حاج سید على خامنه اى;
- حضرت آیت الله حاج محمد فاضل لنکرانى;
- حضرت آیت الله حاج میرزا جواد آقا تبریزى.
گفتنى است که هر سه نفر از این آیات عظام، تقلید بر مجتهد میت را جایز مى دانند و همچنین افرادى که احیاناً به بخشى از فتاواى مرجع تقلیدشان دسترسى نداشته باشند، مى توانند طبق فتواى مجتهد میت، مثلا مانند امام خمینى(قدس سره)، عمل نموده و نگرانى براى عدم انتشار رساله علمیه نداشته باشند.
والسلام على عبادالله الصالحین، جامعه مبارز تهران
یادآورى مى شود، این بیانیه در بیشتر جراید روز 12 آذر 73 و همزمان در سراسر کشور انتشار یافته بود.

در این برهه از زمان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم، همگام با جامعه مبارز تهران بیانیه اى انتشار داده اند که در آن هم استاد آیت الله فاضل یکى از مراجع جامع الشرایط و از افراد جایز التقلید معرفى شده است.
در این بیانه همان گونه که از متن آن پیداست استاد آیت الله فاضل در ردیف اولین فرد مجتهدین جامع الشرایط شناخته شده است. اینک متن کامل آن را ذیلا مى آوریم:
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع مرجعیت از اعظم مسائلى است که نمى تواند از مصالح مسلمین و استقلال و عظمت آنان جدا و منفک باشد و یا بدون توجه به دسیسه ها و توطئه هاى کفر و استکبار بر ضد اسلام مورد بررسى و امعان نظر قرار گیرد.
لذا جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در جلسات متعدد این موضوع را مورد بحث و تبادل نظر قرار داد تا اینکه در جلسه مورخ جمعه 11/9/73 به این نتیجه رسید که حضرات آیات آقایانى که ذیلا نامشان یاد مى شود واجد شرایط مرجعیت مى باشند و تقلید از هر کدام آنان جایز است. (والله العالم)
1. حضرت آیت الله حاج شیخ محمد فاضل لنکرانى
2. حضرت آیت الله حاج شیخ محمد تقى بهجت
3. حضرت آیت الله حاج سید على خامنه اى (مقام معظم رهبرى)
4. حضرت آیت الله حاج شیخ حسین وحید خراسانى
5. حضرت آیت الله حاج شیخ جواد تبریزى
6. حضرت آیت الله حاج سید موسى شبیرى زنجانى
7. حضرت آیت الله حاج شیخ ناصر مکارم شیرازى (دامت برکاتهم)
دفاع از حریم امامت
اگر این است و جز این نیست که وجود امام در مجموعه آفرینش منبعث از عنایت الهى است و در پرتو مقام امامت است که امت از زشتى ها و کردارهاى ناپسندى که در شریعت نهى شده است، دورى مى گزینند و اگر این است و جز این نیست که بقاى شریعت نبوى منوط به تأسیس ارجمند امامت خواهد بود و در پرتو وجود امام است که مشکلات و گره هاى ابهام در غوامض مسائل اسلامى گشوده مى شود، نگهدارى شأن و شرف امامت امرى خواهد بود مسلم و محترم. بر این اساس وقتى در شوال 1418 دولت سعودى به تخریب قبور ائمه بقیع اقدام کرد، حساسیت جهان تشیع را علیه خویش برانگیخت.
لازم به یادآورى است که گفته شود «جنّة البقیع»، مشهورترین و قدیمى ترین قبرستان اسلامى از زمان حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) تا عصر حاضر واقع در انتهاى جنوب شرقى مدینه است که به فاصله کمى از مسجدالنبى و بقعه مطهر حضرت پیغمبر در خارج از دیوار قدیمى مدینه که امروزه در وسط شهر قرار دارد. نخستین صحابى رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) از انصار که در بقیع به خاک سپرده شد اسعدبن زراره خزرجى، قدیم الاسلام بود، بعد از دفن وى حضرت پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور دادند که زمین آن وادى از خار و بوته هاى هرز سترده شود و به مسلمانان ساکن مدینه اختصاص یابد و عثمان بن مظعون برادر رضاعى پیامبر از مهاجرین، اول کس بود که در بقیع دفن گردید.
اضافه مى شود که چهار تن از ائمه شیعه یعنى حضرت امام حسن(علیه السلام) و امام زین العابدین(علیه السلام) امام محمد باقر(علیه السلام) و امام جعفر صادق و نیز عباس عموى پیغمبر به اضافه تمام زوجات حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) به استثناى حضرت خدیجه در بقیع دفن شده اند، به علاوه گفته مى شود که بالغ بر ده هزار صحابى رسول الله(صلى الله علیه وآله) در همین گورستان به خاک سپرده شده اند و وجود مبارک پیغمبر(صلى الله علیه وآله)بارها و بارها براى تشییع و نماز میت و دفن جنازه هاى خویشان و صحابه به این قبرستان مى رفته اند. از این رو است که بقیع همواره طرف توجه و عنایت خاص اهل تشیع و دیگر مسلمانان بوده است. با این اوصاف خشم و خروش شیعیان در قضیه تخریب جنة البقیع بجا و سزاوار و بحق خواهد بود.
حضرت آیت الله فاضل در قضیه موصوف واکنش هاى عملى و سریعى از خود نشان دادند که در زمان وقوع حادثه به اطلاع مردم رسید تا جایى که حتى یک سال پس از حادثه مولمه تخریب، معظم له درباره تعطیل حوزه درس خود یک بار دیگر افکار مسلمانان را متوجه شناعت و قباحت مسئله نمودند.
خبر تعطیلى درس ایشان در روزنامه جمهورى اسلامى و در تاریخ پنجم بهمن 1377 این گونه آورده شده بود:
«هشتم شوال المکرم مصادف با تخریب قبور ائمه بقیع است. کسانى که به حج و عمره مشرف شده اند مى دانند که ائمه معصومین علیهم السلام نه تنها در زمان حیاتشان مورد ظلم و ستم بوده اند، بلکه قبورشان بعد از گذشتن چهارده قرن از اسلام مورد اهانت است آن هم نه از طرف غیر مسلمین بلکه از طرف عده اى که متأسفانه در برداشت از مسائل اسلامى گرفتار یک حالت تحجر و بى سوادى هستند. برخى از اینها افکارى شبیه به خوارج دارند که متأسفانه افکارى انحرافى است که اثرات آن امروزه نیز در کشور افغانستان مشاهده مى شود که چه فجایعى را به نام اسلام مرتکب مى شوند.
این جانب خیلى متأثرم که بعد از گذشت چهارده قرن از اسلام، هنوز حقایق اسلام براى بسیارى روشن نشده و برداشت هایى غیر صحیح از آن مخصوصاً از اسلام متعلق به ائمه طاهرین علیهم السلام دارند; دنیایى که این همه در عالم تحقیق پیشرفته چطور شده که عده اى نتوانستند مذهب تشیع را که خوشبختانه جمیع معارف و مبانى احکام آن بر طبق منطق صحیح و استدلالى محکم است، بشناسند.
من به عنوان یک محقق دینى به علماى اهل سنت توصیه مى کنم در این شرایطى که زمینه اتحاد بین مسلمین بحمدالله فراهم گردیده و خوشبختانه روز به روز اتحاد امت هاى
اسلامى مستحکم تر مى گردد، نسبت به معارف بلند و عمیق این مذهب بى توجه نباشند و خود را از علوم بیکران اهل بیت محروم ننمایند.
چرا یک عالم دینى به خود اجازه داد که در سال گذشته در مسجدالنبى در کنار قبر مبارک پیامبر(صلى الله علیه وآله)بزرگترین اهانت ها و افتراها را به آل او و اهل بیت او وارد سازد؟ این نیست جز عناد و لجاجت که بزرگترین آفت تحقیق و به دست آوردن حقانیت است.
چرا عده اى به خود اجازه دادند که در ده ها سال پیش، این گونه قبور ائمه طاهرین را در معرض تخریب قرار دهند و متأسفانه آن هم به بهانه توحید، آیا پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بر طبق روایات متعددى که در کتب اهل سنت هم آمده است به همین قبرستان بقیع جهت زیارت مشرف نمى شدند؟ چرا هنوز نتوانسته اند حقیقت توحید را دریابند و بى جهت گروهى را که به برکت اهل بیت در رأس موحدین قرار دارند از این امر دور بدانند؟ من در این شرایطى که مسئولین محترم جمهورى اسلامى ایران با مسئولین کشور عربستان سعودى در صدد ایجاد رابطه هاى محکم و اساسى مى باشند، از مسئولین آن کشور مى خواهم این خطاى بزرگ تاریخى که هیچ گاه از از خاطره مسلمین محو نمى شود را جبران نمایند و بدانند ایجاد بارگاه و بقعه طریق ابتدایى براى پى بردن به عظمت صاحبان این قبور است و این امر سبب توجه مردم به معارف و دستورات آنان مى شود که همان دستورات پیامبر و خداوند است.
این جانب به عنوان اعتراض به این حادثه غم انگیز تاریخى فردا; یعنى هشتم شوال (امروز) درس خود را تعطیل مى نمایم تا انشاءالله در اثر این عکس العمل ها هر چه زودتر این خسارت عظیم دینى را جبران نمایند.
اعلام نظر در مسأله ولایت فقیه و حمایت همه جانبه از نظام
شاید به اندازه اى که پس از حاکمیت انقلاب اسلامى در مورد «ولایت فقیه» بحث و اظهار نظر شده است، در خصوص هیچ مسئله دیگرى سخن هایى این گونه دامنه دار و پیگیر ایراد نشده باشد. از آنجا که ولایت فقیه در کانون اصلى حاکمیت شرعى قرار گرفته است حق نیز جز این نیست که بیشترین توجه را به خود معطوف داشته باشد، لیکن در همان حال با عنایت به سوابق فقهى و اختلافى آن، نظرهاى بسیارى را له و علیه این تأسیس استوار فقهى مى بینیم. در جمع بندى آرا و عقاید ابرازى آنچه چشمگیر و ممتاز جلوه مى کند ربط تمام عیار ولایت با حکومت است، از این طریق غالب کسانى که به هر دلیلى حاکمیت شریعت اسلامى را خوش نمى دارند بى درنگ نگاه خود را به «ولایت فقیه» متوجه مى سازند تا در سایه روشن تشکیک و تردید در این مسئله در واقع تکلیف خود را با حاکمیت دولت دینى نیز یکسره سازند.
بنابراین و از این نظرگاه مسئله با ژرفاى کارسازى قابل پیگیرى است. حضرت آیت الله فاضل در سایه توجه به حساسیت مقوله ولایت فقیه، به موضع امام راحل در مسئله و به پیوستگى دین و سیاست و به دفاع از حقانیت اسلام نیز مى پردازند تا مسائل مرتبط به ولایت را یک جا پاسخ داده باشند.
در همین راستا و هنگامى که مسؤلان کنگره «امام و اندیشه حکومت اسلامى» با ایشان ملاقات مى نمایند بحثى داشته اند که بخش هایى از آن را نقل مى کنیم:
«این جانب که بیش از ده سال در بحث هاى امام شرکت نموده ام و در حدود بیست و شش سال است که مشغول نوشتن شرح کتاب فقهى امام یعنى تحریرالوسیله مى باشم که بیست جلد آن چاپ شده است و در این رابطه مبانى امام را با اکثر مبانى معاصرین یا متقدمین بر امام مقایسه نموده ام، به طور حتم اذعان مى کنم که نتوانسته ایم ابعاد علمى امام را دریابیم و کسانى که با دید انصاف و دور از تعصب به کتاب هاى علمى که به قلم امام و یا شاگردان ایشان نوشته شده نگاه کنند به خوبى قدرت فکرى و استعداد سرشار و استقامت در ذهن و عمق در مبانى را در ایشان مى یابیم.

این جانب به فضلاى حوزه هاى علمیه توصیه مى کنم از مطالعه کتب علمى این مرد غفلت نورزند و باید گفت چنانچه اشتغال امام به مسائل سیاسى نبود، آثار بیشترى از ایشان امروز باقى مانده بود.»
معظم له در ادامه با اشاره به اندیشه حکومت اسلامى و امام فرمودند: «ابتکار مهم امام در مسئله ولایت فقیه اثبات بداهت عقلى آن است. امام با جامع نگرى اسلام و وجود دستورات و قوانین در همه ابعاد عبادى و اجتماعى و سیاسى و قضایى و محدود نبودن دین اسلام به عصر زمان خاصى و با این نکته که اسلام فقط در دایره تبیین و تبلیغ احکام خلاصه نمى شود بلکه باید در جامعه بین مردم اجرا شود به روشنى به این نتیجه مى رسند که همان طورى که وظیفه پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) اجراى احکام دین بوده است، وظیفه فقیه جامع الشرایط نیز در زمان غیبت چنین است، از نظر دیدگاه امام راحل ولایت فقیه در ردیف سایر مسائل عرفیه فقهیه نیست که پشتوانه آن یک روایت یا چند روایت باشد تاعده اى بخواهند از راه مناقشه در سند یا دلالت، این اصل مهم را مخدوش نمایند.»
ایشان فرمودند: «مشروعیت و لزوم تبعیت از قوانین حکومت راهى غیر از ولایت فقیه در زمان حاضر ندارد. همان طورى که در زمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مشروعیت حکومت، به جهت تصدى رسول خدا بود، در زمان عیبت با تصدى فقیه جامع الشرایط، حکومت و قوانین او مشروعیت پیدا مى کند.»
آیت الله العظمى فاضل لنکرانى در خاتمه فرمودند: «به نظر اینجانب مهمترین دستاورد انقلاب و بهترین خدمت امام (رضوان الله علیه) معرفى شیعه به جهان و همه دنیاست. قبل از انقلاب، شیعه و مکتب اهل بیت براى بسیارى از جهانیان ناشناخته بود و امروز به برکت امام و انقلاب این مکتب به دنیا عرضه شد تا متفکرین و محققین بتوانند از آن استفاده نمایند.»
در دیدارى که معظم له با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامى جمهورى اسلامى ایران در محل اقامتشان داشته اند ایضاً مسائلى در همین زمینه مورد بحث مطرح مى فرمایند و در همان حال نظر مقامات حکومتى و بویژه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامى را به عنوان مرزبان حدود و شعور مملکت از تعرضات فرهنگى (و ایدئولوژیکى) به اهمیت دین و لزوم حفظ آن از تطاول و تهاجم اجانب جلب مى نمایند. با هم بخش هایى از این سخنان را مى خوانیم:
«ویژگى مهم این انقلاب، اسلامى بودن آن است. لازم است مسئولین محترم مردم خصوصاً نسل جوان را به سوى اسلام هر چه بیشتر سوق دهند. امروز این حکومت اسلامى نزد همه مسلمانان جهان اهمیت خاصى دارد.
چشم مسلمانان و امید آنان به پیاده شدن احکام اسلام واقعى در این کشور است.
باید همه رسانه ها و مطبوعات و صدا و سیما به این سمت حرکت کنند و ابعاد مهم اسلامى را براى مردم بیان کنند، و باید مراقب بود تا کسانى که داراى فکر ضد دینى و غرب زدگى اند در اذهان جوانان این کشور رخنه نکنند و ذهن آنان را نسبت به مقدسات دینى مشوش نسازند.
امروز دشمن تشخیص داده است تنها راه براى به انزوا کشاندن انقلاب و مقابله با آن سست نمودن مبانى دینى و اعتقادى مردم است و با توطئه هاى فراوان و نقشه هاى شیطانى سع در کوبیدن مقدسات مردم و متزلزل نمودن ایمان آنان دارند.
امروز دشمن ایمان و اسلام این ملت را هدف قرار داده است و به فکر خام خود و به وسیله برخى از افراد که متأسفانه از اسلام دورند و به غرب و افکار ناصحیح غرب اتکا دارند سعى در تزلزل ایمان این ملت دارد و مى خواهد با حربه آزادى، اسلام را از دست این ملت خارج سازد. هیچ عاقلى با اصل آزادى مخالف نیست و همه عقلا با آزادى مطلق که منجر به هرج و مرج و بى بند و بارى مى شود، مخالفند. امّا بدانید که دشمن آزادى در حدود اسلام را نیز نمى پسندد. آنان سعى در ترویج آزادى اگر چه به قیمت خدشه دار کردن دین باشد، را دارند. دشمن در این زمینه متأسفانه از طریق ایراد و اشکال حتى نسبت به اما راحل و مبانى فکرى ایشان وارد شده است در قاموس فکر بلند امام هیچ واژه اى پراهمیت تر از اسلام و دین وجود ندارد. و این امر موجب رنجش شیاطین شده است. امام مى توانست در حوزه هاى علمیه بماند و هزاران مجتهد تربیت کند، ولى زمانى که تشخیص داد که اسلام این مردم در مخاطره است، همه امور خود را کنار گذاشت و به میدان آمد و این انقلاب عظیم را ایجاد کرد.»
معظم له نیز تذکراتى پیرامون کتب منتشره که برخى از آنان ایراداتى دارد مطرح فرمودند: «شما مسئولین نباید بگذارید دشمن از این جوانان عزیز سوء استفاده کند و با نشر مطالب انحرافى جامعه را به سوى خلاف دین سوق دهد.»
ما ضمن فهرست کردن عناوین آثار استاد کم و بیش به ذکر خصوصیات شکلى و محتوایى هر کدام نیز اشاره اى خواهیم داشت، اما بیش از ارائه آن فهرست گریزى از توضیح این نکته نیست که به طور طبیعى مجموعه آثار مؤلف را باید در دو بخش جداگانه دسته بندى کرد و در این دو بخش به آثار چاپى و خطى اشاره نمود:
بخش اول: آثار چاپ شده
1. نهایة التقریر فى مباحث الصلوة. (در مقدمات)
2. نهایة التقریر فى مباحث الصلوة. (الجزء الاول)
3. نهایة التقریر فى مباحث الصلوة. (الجزء الثانى)
این سه اثر نخستین تألیف استاد به شمار مى رود; یعنى برمى گردد به عصر حضور هشت ساله مؤلف در درس هاى خارج مرحوم آیت الله بروجردى(قدس سره). مؤلف همچنین بخت آن را داشته است که مجموعه تقریرات خود را به نظر مبارک صاحب تقریر بگذراند و با موافقت ایشان کار را سامان دهد.
در زمانى که استاد فاضل توفیق یافت کار دشوار اما دلپذیر تقریرات درس آیت الله بروجردى را که جواز قبول نیز یافت به پایان برد، جوانى بود که بیش از 26 سال نداشت و شگفت آن که این نخستین اثر به درجه اى از قبول مى رسد که صاحب تقریر اعتراف مى کند که آنچه از من باقى خواهد ماند همین کتاب نهایه التقریر است و از همان زمان ها نقل مى کنند که بر زبان مرحوم آیت الله بروجردى گذشته است که: ایشان (شیخ محمد فاضل) مجتهد است.
جلد اول این کتاب به مقدمات مبحث «صلوة» اختصاص دارد که مباحثى از قبیل: تعداد نوافل، اذان، اقامه، قاعده فقهى «من ادرک» را مورد کنکاش قرار داده است. در جلد دوم نهایه التقریر بیشتر پیرامون افعال صلوة و خلل هاى آن بحث شده است، هم در این جلد از قاعده «تجاوز» و «فراغ» به صورت مشبع و مستوفى بحث گردیده، و بالاخره در واپسین جلد پیرامون قضاى صلوة و نماز جماعت گفتار مفصلى را شاهدیم.
این کتاب ها به گونه اى به رشته تحریر کشیده شده است که اگر با کنکاش تخصصى و ریزه کارى هاى فقاهتى مورد مطالعه قرار گیرند، معلوم خواهد شد آیت الله بروجردى(رحمه الله) در علم رجال از کدام مبنا پیروى کرده اند و از چه پایه و اساسى بهره مى جسته اند و به سخن دیگر مبناى رجالیشان چه بوده است.
تفصیل الشریعة
امام راحل(قدس سره) در دوران ستم شاهى گذشته، زمانى که در ترکیه به صورت تبعید به سر مى بردند دست به کار تألیف و تدوین کتاب پر ارج تحریر الوسیله شدند. این تألیف نشان مى دهد که معظم له از همان زمان نه تنها هرگز از مبارزه نا امید و خسته نشده اند، بلکه در دورانى که تقریباً هیچ کس به پیروزى این مبارزات امیدى نداشت، ایشان تمام تلاش خود را براى پیروزى مبارزات انقلابى به کار مى برده اند و با امید و روشن بینى تمام، به فکر استقرار حکومت الهى و کامل اسلامى نیز بوده اند.
چنان که براى چنین روز هایى، پیشاپیش، بادقت و غور و تفحص فراوان، احکام و قوانین لازم را استخراج و تدوین کرده و در کتاب خود ارکان یک حکومت اسلامى را در زمینه مسائل اسلامى پایه گذارى نموده اند. و به راستى اگر قرار باشد حکومت اسلامى، بر اساس فقه اسلام و قوانین اسلامى بر قرار شود چه قانونگذارى بهتر از «ولى فقیه» و چه قانونى بهتر از نوشته شخص ولى فقیه خواهد بود؟ شاگردان امام راحل که دنباله رو راه او بوده اند، به تبعیت از وى قدم در راهى مى گذاشته اند که امام پیشاپیش آن را پیموده بود.
امام(رحمه الله) تحریر الوسیله را نوشته بود، و مى بایست یکى از شاگردان وى تفسیر و مستندات آن را به عهده مى گرفت.
بزرگترین و ارزنده ترین تألیف استاد آیت الله العظمى فاضل لنکرانى بر محور کتاب گرانقدر تحریر الوسیله قرار گرفته است.
کتابى که سال هاى بسیارى از عمر گرامى ایشان بر سر آن گذاشته شده و البته هنوز هم کار نگارش آن ادامه دارد. این تألیف گرانقدر و پردامنه، با ماجرایى جالب و داستانى از گوشه هاى تاریخ معاصر کشورمان نیز همراه و توأم است; یعنى با ماجراهاى مبارزات طولانى و پر ثمر امت شهید پرور و بخصوص جامعه روحانیت مبارز و آگاه که سال هاى سال، درگیر و دار آن مبارزات جانانه، با بند و زنجیر و زندان و شکنجه و تبعید دست به گریبان بودند.
در همان ماجراها، استاد گرامى ما نیز به عنوان یکى از مبارزان سرسخت روحانیت، از سوى رژیم سفاک دستگیر و به نقاط مختلف تبعید شد. یکى از تبعیدگاه هاى وى شهر قهرمان پرور یزد بود که استاد حدود دو سال و نیم از عمر عزیزش را در آنجا سپرى کرد و در آنجا که استاد تصمیم گرفت تا با استفاده از فرصت، دست به تألیف اثرى بزرگ بزند و بر این اساس، نوشتن شرحى بر کتاب گرانقدر تحریر الوسیله اثر امام امت را وجهه همت خویش قرار داد. بدین ترتیب، آن سال هاى رنج و روزهاى درد و ملال، با نگارش این تألیف بزرگ به روزهاى سرشار از معنویت و به ایام پرثمر و بارآورى مبدل شد که در طول آن، استاد حدود 5 جلد از شرح کتاب تحریر الوسیله را به رشته تحریر کشید.
چنان که گفته شد کار نگارش این شرح پردامنه و ارزشمند هنوز هم ادامه دارد و پیش بینى مى شود که تمامى آن، به فضل و عنایت الهى بالغ بر 40 جلد کتاب خواهد شد. در حال حاضر 14 جلد از این کتاب به پایان رسیده و با عنوان تفصیل الشریعه فى شرح تحریر الوسیله چاپ شده است که ذیلا کتاب هاى چاپ شده را با عنوان اجمالى آنها معرفى مى کنیم.
4. تفصیل الشریعه فى شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب الاجتهاد): این اثر نفیس اولین جلد شرح تحریر الوسیله است که توسط استاد با نقد و بررسى عالمانه مبحث اجتهاد کتاب مذکور تفسیر و توضیح شده و از دریچه استنباط و اجتهاد مستندات مربوط به آن با تعمق و ژرفنگرى تحریر گردیده است.
در آغاز این کتاب، مقدمه اى براى چگونگى ورود به مباحث کتاب تحریر الوسیله آورده شده و پس از آن مسائل گوناگون «تقلید» توضیح گردیده و با مطرح ساختن حکم «احتیاط مطلق» مباحث کتاب پایان پذیرفته است. از محتویات درخشان این بخش بحث فتوا به تقلید از اعلم است که از قلم استاد تراوش نموده است.
5. تفصیل الشریعه فى شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب الطهاره و المیاه): این کتاب از فصل «طهارة» شروع شده و ضمن توضیح مسائل مختلف مربوط به آب، با بیان صورت هاى متعدد ملاقى نجاست خاتمه یافته است. این کتاب نیز همانند کتاب قبلى در دوران تبعید نوشته شده است.
6 . تفصیل الشریعه فى شرح کتاب تحریرالوسیله (کتاب أحکام الوضوء و التخلّی): مؤلف محترم در این کتاب ضمن بیان مسائل وضو و استبراء و استنجاء و وضوى جبیره، اصول و مبانى فقهى حضرت امام راحل(قدس سره) را در زمینه مسائل یاد شده مطرح ساخته و شرح تفسیر نموده است.
7 . تفصیل الشریعه فى شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب النجاسات): این تألیف در زمینه احکام نجاسات و کیفیت تنجس و موارد عفو در نماز به رشته تحریر درآمده است.
8 . تفصیل الشریعه فى شرح کتاب تحریر الوسیله، (کتاب الاجاره): در این اثر مسائل مربوط به اجاره مورد بحث و تفسیر قرار گرفته و خاتمه کتاب با اشاره به وقایع خونبار سال 1357 پایان یافته است.
لازم به ذکر است معظم له پیرامون مباحث اجاره کتاب مفصل دیگرى را به صورت مستقل به رشته تحریر در آورده اند که به صورت مخطوط وجود دارد.
9 . تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب الصلوة): همچنان که از نام کتاب پیداست، مجموع کتاب مسائل مربوط به نماز را شرح و تفسیر کرده و به مبانى فقهى و اصلى و مستندات تحریر الوسیله پرداخته است.
10 . تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحدود): این کتاب تمام مسائل مربوط به حدود الهى و تعزیزات حکومتى را شرح و تفسیر کرده، مؤلف محترم تاریخ خاتمه آن را 1406 هـ ق قید کرده است.
11 . تفصیل الشریعه فى شرح کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحج، الجزء الثانى): این اثر برخى از مسائل مربوط به حج را تفسیر نموده و در مبحث (لو عجز عن المشی بعد انعقاد نذره...) خاتمه یافته است.
12 . تفصیل الشریعه فى کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحج، الجزء الثانى): این کتاب جلد دوم کتاب حج محسوب مى شود که مؤلف محترم مسائل مربوط به نیابت و وصیت به حج و حج و مستحبى و اقسام حج و عمره، حج تمتع و میقات عمره مفرده را به رشته تحریر آورده است.
13 . تفصیل الشریعه فى کتاب تحریر الوسیله (الکتاب الحج، الجزء الثالث): این نوشتار جلد سوم کتاب حج محسوب مى شود که مؤلف محترم برخى دیگر از مسائل مربوط به حج را با تعمق و ژرفنگرى خاص خودشان به رشته تحریر در آورده و از پیچیدگى ها و مشکلات مسائل مطروحه پرده برداشته اند.
14 . تفصیل الشریعه فى کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحج، الجزء الرابع).
15 . تفصیل الشریعه فى کتاب تحریر الوسیله (کتاب الحج، الجزء الخامس).
که این دو جلد مباحث تکمیلى کتاب حج را در بردارند.
16 . تفصیل الشریعه فى کتاب تحریر الوسیله (کتاب الطلاق و المیراث).
17 . تفصیل ااشریعه فى کتاب تحریر الوسیله (کتاب النکاح).
همان طور که از عناوین این جلد پیداست، مباحث مربوط به نکاح، طلاق و ارث که از بحث هاى پیچیده مسائل فقهى محسوب مى شود در آنها مورد عنایت قرار گرفته و از غوامض مشکلات آنها پرده برداشته شده است.
18 . تفصیل الشریعه فى کتاب تحریر الوسیله (کتاب القضاء و الشهادات).
مباحث مهم مربوط به مسائل قضا طبق مبحث تحریر الوسیله، در این کتاب به صورت استدلالى ذکر شده است.
19 . احکام الحج: حاشیه علمى بر حج تحریر الوسیله است.
20 . تبیان الاصول: این کتاب تقریر مباحث اصولى آیت الله فاضل است که به قلم یکى از شاگردان معظم له مباحث مربوط به قطع وظن و امارات و اصول عملیه را به رشته تحریر درآورده است.
21 . الاحکام الواضحه: این کتاب که به عربى نگارش یافته در واقع رساله علمیه محسوب مى شود و تمام مسائل مربوط به «عبادات» را به طور صریح و روشن و به صورت فتوا بیان داشته است.
22 . رساله توضیح المسائل: این رساله بنا به تقاضاى مؤمنین در کشورهاى خارجى به زبان انگلیسى و اردو و ترکى آذرى و ترکى استانبولى و نیز به زبان روسى ترجمه گردیده است و این کتاب حاوى مسائل عملى مکلفین است که بر اساس مسائل مورد نیاز عمومى مردم تدوین شده است. از مباحث تقلید شروع شده و پس از بیان بسیارى از مسائل مبتلا به پایان رسیده است. این کتاب تاکنون بیش از ششصد و چهار مرتبه به چاپ رسیده است.
23 . الحواشى على العروة الوثقى: کتاب ارزشمند عروة الوثقى مسائل عملى مکلفین است که مرحوم آیت الله سید محمد کاظم طباطبایى یزدى(قدس سره) به یادگار گذاشته است. آیت الله فاضل بر اساس استنباط و اجتهاد خودشان مسائل مطروحه را نقد و بررسى نموده اند. تاریخ شروع نگارش حاشیه عروة 1378 قمرى مى باشد.
24 . حاشیه بر کتاب طهارة مصباح الفقیه مرحوم محقق همدانى: مرحوم محقق همدانى(قدس سره) الشریف که یکى از اکابر علماى سلف است، مجموع مسائل «طهارت» را مورد بحث و تحقیق قرار داده است. آیت الله فاضل با نگرشى محققانه مسائل مطرح شده را باز بینى نموده و نظر فقهیشان را مرقوم داشته اند.
25 . مناسک حج: براى انکه حجاج بیت الله الحرام و زائرین خانه خدا بتوانند اعمال عبادى خود را به صورت مطلوب و خدا پسند انجام دهند، بر اساس نظریه آیت الله فاضل مسائل مربوط به حج در یک مجموعه گردآورى و بر اساس فتواى معظم له چاپ و منتشر شده است. این کتاب بیش از 7 مرتبه به چاپ رسیده است.
26 . مدخل التفسیر: این کتاب ارزنده مقدمه اى است بر تفسیر قرآن که در زمینه اعجاز قرآن، قرائات قرآن، اصول تفسیر قرآن و عدم تحریف آن نگارش یافته است.
27 . چهره هاى درخشان در آیه تطهیر: این کتاب با شرکت آیت الله اشراقى، داماد امام راحل(قدس سره) نوشته شده و مجموعه مطالب کتاب در پاسدارى از آیه تطهیر و دفاع از حریم اصحاب کساء و اهل البیت(علیهم السلام) نوشته شده است. این کتاب به زبان عربى و به نام «رؤیة مبتکره» ترجمه گردیده است و نیز به زبان اردو ترجمه شده است.
28 . ائمه اطهار یا پاسداران وحى در قرآن کریم: این کتاب که به فارسى نوشته شده همچنان که از نام آن پیداست، در دفاع از حریم ولایت و امامت به نگارش در آمده، لازم به تذکر است که این کتاب نیز با شرکت آیت الله اشراقى تألیف شده است.
29 . تقیه مداراتى: این نوشتار در زمینه مباحث مربوط به تقیه است که براى نخستین بار با نگرش ویژه اى موضوع تقیه را مطرح ساخته است.
30 . آیین کشوردارى از دیدگاه امام على(علیه السلام): مجموعه مسائل این کتاب را فرمان على(علیه السلام) به مالک اشتر (یار با وفاى آن حضرت) تشکیل مى دهد. این اثر هم به قلم یکى از شاگردان معظم له تقریر یافته و منتشر شده است.
31 . رساله احکام براى نوجوانان: این اثر تاکنون بیش از ده بار به چاپ رسیده است و به عربى و انگلیسى و روسى و آذرى هم ترجمه گردیده است.
33 و 32 . متعمد الاصول و الفقه لمباحث آیت الله العظمى الامام الخمینى(قدس سره): این کتاب که در دو جلد مى باشد مباحث اصولى رهبر کبیر انقلاب، امام راحل، را به رشته تحریر در آورده است. این اثر گرانقدر توسط دفتر نظر آثار امام در حال تدوین و انتشار است و یک جلد از آن منتشر شده است.
34 . تفصیل الشریعه فى التیمم و الاغسال و المطهرات: این نوشتار یکى دیگر از نوشته هاى تفصیلى مولف محترم است که کتاب ارزشمند تحریر الوسیله امام راحل(قدس سره)را در مسائل تیمّم و اغسال و مطهرات مورد تحقیق و کنکاش قرار داده است.
36 و 35 . جامع المسائل: این کتاب در دو جلد تدوین شده و حاوى سؤالات مورد ابتلاى مؤمنین مى باشد که در حدود پنج هزار سؤال و جواب در آن مطرح شده است و به زبان هاى عربى و اردو نیز ترجمه شده است.
37 ـ 50. سیرى کامل در اصول فقه
تمام دروس مربوط به اصول فقه که در طول سال هاى متمادى توسط استاد به صورت درس خارج براى طلاب و فضلاى حوزه علمیه قم تدریس مى شده و لحاظ اشتیاق فراوان شاگردها ضبط مى گردیده است.
پس از اتمام دوره، همه آنها از نوارهاى موجود پیاده و پس از بازبینى اماده چاپ و منتشر شده است.
50 ـ 56. ایضاح الکفایه
استاد در طول عمر پر برکت خود، شش دوره کامل کتاب ارزشمند کفایة الاصول مرحوم آخوند خراسانى را تدریس فرموده اند.
بخش دوم: آثار چاپ نشده و نوشته هاى خطى
57 . تفسیر سوره حمد: همان گونه که از نام آن پیداست مؤلف محترم سوره حمد را تفسیرنموده و به نگارش در آورده است.
58. کتاب الصوم: نگارش این کتاب در اول رمضان المبارک 1405 هـ. ق شروع، و کثیرى از مباحث روزه در آن مطرح شده است.
59 . المسائل المستحدثه: این نوشتار برخى از مسائل مستحدثه را از قبیل بیمه، اسکناس، سفته، سرقفلى، بخت آزمایى و کالبد شکافى مورد تحقیق قرار داده است.
60 . کتاب القضاء: این کتاب بر اساس درس مرحوم آیت الله بروجردى به رشته تحریر درآمده و متأسفانه با رحلت آیت الله العظمى بروجردى مؤلف محترم موفق به اتمام آن نشده است.
61 . شرح کتاب طهارة الشرایع: این مجموعه، کتاب «طهارة» صاحب شرایع را که حدوداً 135 صفحه است مورد بحث قرار داده و تامسئله تکرار مسح پیش رفته است.
62 . شرح فروع الاجتهاد والتقلید من الکتاب العروة الوثقى: تألیف این کتاب در جمادى الاول 1384 هـ.ق آغاز شده و 68 مسئله از مباحث اجتهاد و تقلید کتاب ارزشمند عروة الوثقى را توضیح و تبیین کرده است.
63 . رسالة فى حکم الصلوة فى اللباس المشکوک: این کتاب تقریر مباحث مرحوم آیت الله بروجردى(قدس سره) است که در سال 1371 هـ.ق شروع و در شب 22 صفر همان سال خاتمه یافته است.
64 . عصمت انبیاء: این رساله نوشته کوتاهى است به زبان فارسى که با استناد به آیات قرآن مجید عصمت انبیاء علیهم السلام را به اثبات رسانده است.
65. القواعد الفقهیه: در این اثر نفیس 25 قاعده از قواعد مهم فقه اسلامى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.
66 . موضع علم الاصول.
67 . القول فى المشق.
68 . القول فى الاوامر.
علم اصول مقدمه علم فقه است. فقیه براى به دست آوردن احکام فقهى لازم است مسائل علم اصول را که مباحث اوامر و مشتق نیز از آن جمله است با تحقیق و استدلال مورد تحقیق، کنکاش و نتیجه گیرى قرار دهد و بر اساس مبانى به دست آمده، به اجتهاد فقه بپردازد. در سه رساله فوق، استاد با نگرش عالمانه موضوع علم اصول، مباحث مربوط به اوامر و مشتق رابه دقت ارزیابى نموده و آخرین نظر استدلالى خود را مطرح ساخته است.
69 . القول فى الشهرة الفتوائیه.
70 . رسالة فى قاعده الفراغ و التجاوز و اصالة الصحة: در اینکه شهرت فتوایى معتبر هست و یا خیر، و قواعد اصالة الصحة و فراغ و تجاوز بر چه پایه و اساسى استوار هستند، فقهاى عظام (رضوان الله تعالى علیهم اجمعین) مطالب عمیق و گسترده اى مطرح ساخته اند. در رساله هاى یاد شده، استاد عالى قدر به طور عمیق مباحث عنوان شده را با عنایت به آخرین نظریه هاى علماى سلف بررسى نموده و با ژرفنگرى عالمانه به پایان برده است.
71 . رسالة فى الخلل الواقع فى العمرة والحج: علاوه بر کتاب هاى دیگرى که استاد در زمینه مسائل حج به نگارش در آورده، در این رساله نیز یکى از مباحث عمره و حج را به طور مستقل با شرح و بسط بیشترى مورد تعمق و عنایت قرار داده است.
72 . رسالة فى قاعدة الید: قاعده ید یکى از قواعد مهم فقه و مورد استناد فقهاى عظام است. در این رساله مبانى قاعده یاد شده مورد تعمق و نتیجه گیرى قرار گرفته است.


نوشته شده توسط محمد مبین احسانی نیا |  

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 

ابزار هدایت به بالای صفحه